شعار همیشگی ما؛
۞ چراغ امید روشن است ۞
Friday, 29 March , 2024
امروز : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 1870
  پرینتخانه » آخرین اخبار, سیاسی تاریخ انتشار : 19 شهریور 1400 - 14:35 | 110 بازدید | ارسال توسط :
به مناسبت چهل و دومین سال درگذشت آیت الله سید محمود طالقانی؛

معرفت آموز عصر ما

راستی چگونه می توان یک انسان بزرگ، یک اندیشمند بسیار والامقام و یک آزادمرد پرآوازاه را وصف کرد. آیا قلم و بیان توان آن را دارد؟ آیا فیلم و تصویر ظرفیت آن را دارد؟ آیا شعر و شعار حوصله آن را دارد؟ نگارنده می پندارد، نه.
معرفت آموز عصر ما

اگر جواب، آری بود در این چهل سال گذشته نوشته ها و تصاویر و اشعار خلق شده درباره انسان گرانقدری چون زنده یاد آیت الله سید محمود طالقانی می توانست او را به جامعه بشناساند و حداقل برای دوستدارانش توصیف کند. چرا ما هنوز تشنه شناخت طالقانی عزیز هستیم؟ چرا ده ها و صدها پرسش درباره آن سفرکرده فداکار داریم و بی پاسخ مانده است؟ به نظر می رسد انسان های شریف و بزرگوار نا میرا و پایان ناپذیر و مثل اعداد در ریاضیات، بی نهایت هستند. چرا؟ چون تا هستیم و آیندگان هستند، طالقانی در فرهنگ شرافت و آزادگی جامعه حضور دارند.
پرسش اساسی نگانده این است :
آیا زمانی می رسد که جامعه بی نیاز از شناخت علی ابن ابیطالب باشد؟ البته پاسخ آنان که علی(ع) را جامعه اسلامی و از نگاه درون دینی می نگرند، آری است ، امّا پاسخ آنان که او را درفضای بسیار بزرگتر، یعنی درون جامعه انسانی می نگرند به پرسش نگارنده، نه است. برای آن که ذهنشان و نگاهشان اجازه نمی دهد که امام علی را به وسعت جامعه انسانی، فرازمند ببینند، مثال دیگری می زنم. بزرگمهر را که در تاریخ و فرهنگ ایرانی می شناسید؟ آیا نام او و آموزه های حکمت آموز او در تاریخ و جغرافیای بشریت ماندگار و فنا ناپذیر نیست؟ به همین سیاق در تاریخ و فرهنگ اسلامی و حوزه زبان فارسی، سعدی و حافظ و مولوی و فردوسی و بوعلی سینا و خوارزمی و مانند اینان رفتنی هستند؟ پاسخ کاملا منفی است، لذا اظهارنظر های جدید و کتاب نوشتن برای چنین فرزانگان و تجدید نشر آثارشان چه به صورت کاغذی و چه در فضای مجازی و امکانات فنی مدرن، تا انتهای زمان پیش می رود.
در زمانه ما انسان های ارزشمندی چونان طالقانی و منتظری – دو شخصیت کاملا استثنائی تاریخ انقلاب اسلامی – به دلیل رفتار و گفتارشان و آثار انسانی سودمندی که داشتند، جزو جاودانه های ایران معاصر خواهند بود. اگرچه این دو دانشمند آزادی خواه و ستم ستیز در ردیف عالمان بزرگ دین ایستاده اند، اما برداشت ها و آموزه های آنان فراتر از دینداران، شناخته شده است. اگر بگویم صاحبان معرفت به ویژه آزاد اندیشان دیگر جریان های فکری نیز از درخت دانش انسانی این ها خوشه می چینند و درس می آموزند و به شوق می آیند، سخن به گزاف نگفته ام.
امّا طالقانی
آیت الله سید محمود طالقانی در میان همه پیشکسوتان مبارزه با رژیم پهلوی، از عظمت درخور توجهی برخوردار بوده و هست. او یک دانشمند و اسلام شناس بود، یک آرمان خواه و آزادی طلب بود، یک مبارز و انقلابی شجاع بود، یک انسان اخلاق مدار و مردم دوست بود، یک درد شناس، رنج کشیده، تسلیم ناپذیر، آینده نگر، فهیم و با درک دست از اوضاع زمانه خود و ما بود. چنین مرد نیکنام و نکو کردار را در کدام زاویه از تاریخ معاصر ایران می توان شناخت و دید؟ مگر این سید عالی مقام و محبوب چه کرد و چه گفت که این همه دوستدار و علاقه مند دارد؟ در این یادداشت نمی توان همه ابعاد فکری و اندیشه ای او را بر شمرد و البته صاحب این قلم توانائی و بضاعت آن را ندارد که در دریای معرفت او گام بلندی بگذارد و حتی دامنه کوه استقامت و مبارزات حق طلبانه وی را بپیماید. همین قدر می تواند در میان کتاب زندگی او و دیدگاه های او که در این چند دهه به قلم اندیشمندان و پژوهشگران کنجکاو بر صفحه نشسته و اکنون به هزاران ورق رسیده است، جستجو کند و توشه ای برگیرد و تقدیم نسل امروز که مشتاق دانستن حقیقت اند، بنمایند. از نسل امروز که میانسالان و جوانان محاصره شده در میدان انفجار اطلاعات هستند، سخن به میان آمد. این نسل به ویژه جوانان، پرسش های فراوانی در ذهن دارند که اگر دستشان به بزرگوارانی چون مرحوم آیت الله طالقانی می رسید، رهایشان نمی کرد تا پاسخ چرا ها و ابهامات خویش را بیابند.
چه پرسش هائی؟ پرسش هائی از جنس بازخواست! به نظر می رسد بعضی از این پرسش ها مطرح شود و در این نوشته که به مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی از رهبران درجه یک نهضت ضد استعماری و ضد استبدادی مردم ایران در دهه های۳۰ و ۴۰ و ۵۰ می پردازد به آن ها – هرچند کوتاه – پاسخ داده شود. پرسش هائی که در فضای مجازی به وفور یافت می شود و کسی پاسخ لازم به آن ها نمی دهد. ۱ – رژیم پهلوی چه اشکالی داشت که شما برای براندازی آن اقدام کردید؟ مگر رضا شاه و پسرش محمدرضاشاه به دنبال مدرن کردن ایران نبودند؟ آیا اگر آن خاندان همچنان حکومت می کردند، ایران پیشرفت نمی کرد و اوضاع کشورمان بهتر از امروز نبود.؟ ۲ – فرض بر این که آن رژیم به درد نمی خورد، چرا انقلاب؟ آیا بهتر نبود به سمت اصلاح آن پیش می رفتید؟ ۳ – آیا جایگزین آن رژیم، بهتر از آن است؟ ۴ – فرض کنیم انقلاب یک ضرورت بود، صنف دیگری غیر از روحانیون در ایران نبودند که آگاه به حکومت داری و الزامات حکمرانی بوده باشند و به جای روحانیون که هیچ سابقه حکومتگری نداشتند، مملکت را اداره کنند؟ ۵ – و پرسش هائی از این دست.
بد نیست اول بدانیم چرا این پرسش ها در اذهان مردم خطور می کند؟ متاسفانه شرایط امروز ایران و گرفتاری های فراوان مردم در ابعاد گوناگون اقتصادی ، سیاسی( اعم از داخلی و خارجی ) ، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و حکمرانی به گونه ای ناپسند و غیر قابل باور، برمردم و به ویژه جوانان فشار وارد می کند و این فشار که ناشی از بیکاری بسیاری از جوانان و مخصوصا تحصیلکرده ها و عملگرد های ضعیف و دفاع ناپذیر مسئولان و فساد گسترده و بعضا نهادینه شده در زوایای قوای سه گانه و بعضی ارگان های دیگر می باشد، نوعی یاس و نا امیدی نسبت به آینده در بین اقشار گوناگون ریشه دوانده و از اعتماد به کارگزاران نظام اسلامی به شدت کاسته است. این اوضاع و احوال را در نظر بگیرد و اضافه کنید به تبلیغات گسترده ای که شبکه رادیو تلویزینی فارسی زبانان خارج از کشور برای پاک جلوه دادن چهره رژیم پهلوی، باعث شده که خیلی ها فیلشان یاد هندوستان کند. رسانه های وابسته به حاکمیت نیز اصولا با یک تکصدائی بدخیم و رنج آور، به جای این که تاریخ درستی از سرزمین مان بدهد و رفتار و کردار مقامات گذشته را بنمایانند، سرگرم تضعیف رقبای سیاسی خود هستند و از افشاگری درباره حکومت سابق ایران خودداری می کنند. این خود داری البته به کم اطلاعی مدیران این رسانه ها و ندانستن شیوه های اثر گذار در تولید آثار فاخر هنری بر می گردد. در هرصورت واقعیت این است که برای نسل برآمده در عصر جمهوری اسلامی پرسش هائی مطرح است که باید پاسخ داده شود تا حق کسانی – چون آیت الله طالقانی و بزرگان دیگر – که برای سرنگونی یک رژیم مستبد و فاسد و وابسته به بیگانگان رنج ها بردند، پایمال نشود.
پاسخ به پرسش ها:
اما در پاسخ به پرسش های پیشین به طور خلاصه باید عرض کنم: اگر به تاریخ آغازین نهضت اسلامی در ایران که رهبری آن را آیت الله خمینی به دست داشت و به ویژه به سخنان رهبر فقید انقلاب در مجموعه صحیفه امام نگاه کنیم، متوجه می شویم که از ابتدای امر، کسی به دنبال انقلاب نبوده و راه اصلاح حاکمیت را در پیش داشته اند. نامه هائی که آیت الله خمینی به شاه و نخست وزیر وقت نوشته و نیز سخنان ایشان در رابطه با اشکالاتی که به نظرش می رسیده ، بیشتر پند و اندرز و اصلاحگرانه بوده است ، نه خونخواهانه و براندازانه.( به صحیفه امام، صفحات: ۷۷ ، ۷۸ ، ۸۰ ، ۸۸ و …. مراجعه شود.) اما پاسخ ماموران رژیم پهلوی به درخواست های اصلاح طلبانه آیت الله خمینی و دیگران، خشونت بود. بگیر و ببند و حمله به فیضیه و بازداشت کردن آیت الله و و زندان بردن شاگردان وی بود. در واقع بین روحانیون و دیگر اقشار آزادیخواه از یک طرف و حکومت پهلوی و حامیان آن از طرف دیگر، یک خط خون و زندان و شکنجه و اعدام کشیده شد. آیا در این صورت، باز هم باید با نرمش و صلح جویانه با طرف پرقدرت و سفاک و مستبد، سخن گفت؟ بدون شک اگر رهبران واقعی جامعه به دلیل ترس و وحشت از خون ریزی، پرچم سپید بلند می کردند و تسلیم می شدند، امروزه جزو خائن ترین و بی لیلقت ترین مردم این سرزمین شناخته می شدند. وقتی یک رژیم از روی تکبر و بدبینی و قدرت طلبی ، جلوی نداهای اصلاحی و شیوه های اصلاح طلبانه را می گیرد، راهی جز خیزش مردمی و افتادن در مسیر انقلاب، پیدا نمی شد. وانگهی به نظر نگارنده، آن زمان در ایران حتما انقلاب می شد.. کافی است مقداری به عقب برگردیم و به صدر مشروطه برسیم. حدود ۱۱۵ سال پیش، ملت ایران برای نجات از حکومت قاجار که کشور را عقب افتاده نگه داشته و استبداد سیاهی را بر کشورمان تحمیل کرده بودند، قیام نموده و حکومت مشروطه را که در آن قانون حرف اول را می زد برپا کردند. چیزی نگذشت که رضاخان سوادکوهی با حمایت دولت های غربی، کودتا کرد و با زیر پا گذاشتن دستاورد های مشروطه، استبداد جدیدی را حاکم نمود و به این بهانه که کسی مزاحم مدرن کردن ایران نشود، هر صدای منتقد یا مخالفی را خفه کرد و در راه مدرن کردن کشور و با دستاویز قرار دادن خرافاتی که جامعه کم سواد ایران به آن ها خو گرفته بود، یکسری از ارزش های دینی را که از آموزه های اسلام راستین دریلفت شده بود، به سخره گرفت و با منادیان آن برخورد نمود. پس، آغاز حکومت پهلوی ها با نابود کردن آزادی ها و قوانین تنظیم شده توسطه مشروطه خواهان و نیز ستیز سخت و خشونت بار با اعتقادات خوب مردم بود. با رفتن رضا شاه – که البته در آفرینش و بازسازی سیستم اداری کشور موفق بود – پسرش بر مردم تحمیل شد، آن هم با حمایت کسانی که در جریان جنگ دوم جهانی به ایران خیلی لطمه زده بودند. محمدرضا شاه هم راه پدر را رفت. در این میانه باز هم نمایندگان مردم برای برگرداندن فوائد ثروت ملی ایران یعنی نفت که توسط حامیان پهلوی ها غارت می شد، به صاحبان اصلی اش، نهضت ملی شدن صنعت نفت را کلید زدند و سربلند از آن بیرون آمدند. با این وجود طی یک کودتای آمریکائی، حکومت استبدادی تقویت شد و عاملان اصلی ملی کردن نفت به بند و زنجیر در آمدند. مالکین اصلی این سر زمین، خسته از این بازی های نکبت بار خارجی و مزدوران داخلی در ایران، مترصد موقعیتی بود که خود را از دست چنین رژیمی نجات دهد. مردم ، ندای آزادی خواهی که این بار از حوزه های علمیه و دانشگاه ها بلند شد، به آن لبیک گفتند و عزم خویش را برای براندازی صاحبان دیهیم و اورنگ پادشاهی جزم کردند. در واقع ایران بالقوه آمادگی برهم زدن نظام پهلوی را داشت. این نبود که عده ای جوان از روی شکم سیری به خیابان بریزند و فریاد مرگ بر شاه سردهند و شاه را سرنگون کنند. حال این که چرا این انقلاب را اسلامی نام نهادند و روحانیون، سردمدار آن به ویژه پس از پیروزی شدند، بماند برای مقاله ای جداگانه. راقم این سطور با استفاده از خاطرات درباریان و ارتشیان و وابستگان رژیم پهلوی، کتاب: « خاطرات خواندنی از رجال عصر پهلوی » را که حاوی فساد ها و وابستگی ها و ندانم کاری ها و ظلم وستم های آن رژیم است را در سال ۱۳۹۹ تدوین و منتشر کرده است.( چاپ اول، انتشارات سفیر اردهال ) اگر دوستان علاقه مند به این موضوع به آن کتاب مراجعه کنند، خواهند دید که در مقدمه اش نوشته ام که جوانان، وضع امروز مملکت را با آنچه درباره رژیم گذشته خوانده اند و یا در شبکه های فارسی زبان خارجی دیده اند مقایسه نکنند. امروزه شرایط مناسب نیست، در آن زمان هم مناسب نبود، اما نارواهای دیروز و امروز با هم تفاوت دارد، بدبختی اقتصادی امروز مردم ما با بدبختی اقتصادی مردم در زمان پهلوی ها فرق می کند. مشکل اصلی امروز روشنفکران ما با روشنفکران آن روزها یکی نیست. و خیلی چیز های دیگر که این قلم نمی تواند آن ها وصف کند.
از آنچه در این سطور گفته شد بر می آید که رهبر این انقلاب در آغاز به دنبال اصلاح بود، اما شاه اصلاحات را نپذیرفت و خون راه انداخت. اقدامات مسلحانه ای هم که برای سرنگونی شاه را افتاد، پس از اقدامات خشن و برخورد های خونین عوامل رژیم بود. پس خود شاه هم در این که مردم از اصلاحات مایوس شوند و به سمت انقلاب بروند نقش داشت. گاهی اوقات به طنز گفته اند که انقلاب ایران دو رهبر داشت: محمدرضا شاه و آیت الله خمینی . اولی زمینه را فراهم ساخت و دومی مردم را برای انقلاب هدایت کرد.
بدون کوچک ترین شک و شبهه ای ، آیت الله سید محمود طالقانی در آن کار زار مبارزاتی دهه های ۴۰ و ۵۰ نقش ویژه و درخور توجهی داشت . وقتی من از آیت الله خمینی نام می برم، منظورم شاگردان حوزوی او مانند آیت الله منظری، آیت الله ربانی شیرازی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله مرتضی مطهری و بزرگانی از این دست هم هست که در راه پیروزی انقلاب رنج ها بردند و زحمت ها کشیدند، اما وقتی از آیت الله طالقانی نام می برم، خود یکی از رهبران اصلی نهضت است که پیش از آیت الله خمینی وارد مبارزه شده بود و با رادمردانی چون مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، سید رضا زنجانی و شایستگان جبهه ملی و . . . هدایت مبارزه را در دست داشتند، اما پس از ظهور آیت الله خمینی در صحنه مبارزه ، با آن اقتدار و حرف شنوی ویژه ای که داشت، آیت الله طالقانی و یارانش به او پیوستند و یک اتحاد مثال زدنی را سامان دادند. اگر تاریخ انقلاب اسلامی ایران را مرور کنیم، تقریبا در همه کتاب های مربوطه از نقش آیت الله طالقانی سخن ها گفته اند. برای نمونه : « طالقانی از زمینه سازان انقلاب ایران بود که در طی چند دهه ریشه های فکری آن را فراهم کرد و نسلی دین یار و فداکار و انقلابی بپرورد. اگر طالقانی در سال ۱۳۵۶هم در می گذشت، باز هم از زمینه سازان انقلاب شمرده می شود . همان گونه که شریعتی در این سال درگذشت و با وجود این ، معلم انقلاب و نقش آفرین در آن شمرده می شود. اما طالقانی این فرصت را یافت که در سال ۱۳۵۷ به صورت مستقیم در انقلاب نقش ایفا کند و در پیروزی آن سهیم شود . ….. به گفته آیت الله منتظری: گر چه حضرت امام خمینی در راس همه مقامات بود و رهبری مبارزه را داشت، ولی در در درجه دوم آیت الله طالقانی – طاب ثراه – در مبارزه ملت ایران نقش حساس و تعیین کننده ای داشت.» ( پیک آفتاب، پژوهشی در کارنامه و اندیشه نامه آیت الله سید محمود طالقانی ، تالیف محمد اسفندیاری ، نشر شرکت سهامی انتشار، چاپ دوم، ۱۳۹۳ ، صص ۲۶۵ و ۲۶۶ ) در هرصورت سید عظیم الشان طالقان با آن جذبه و محبوبیتی که داشت، با قول و عمل خود توانست از پیروزمندان صحنه سیاسی در تاریخ معاصر ایران بشود و این امر در جای جای اوراق تاریخ معاصر ایران به وضوح دیده می شود. همان گونه که در سطر های آغازین این مقاله نوشتم درباره انسان های جاویدنام برای همیشه سخن گفته خواهد شد و مقالات و کتاب ها نوشته می شود . برای مرحوم طالقانی در این چهل و دو سه سال، برحسب آنچه استاد محمد اسفندیاری بررسی کرده، بیش از هشتاد عنوان کتاب منتشر شده است.( همان، صفحات ۵۷۳ تا ۵۹۷ ) من حدس می زنم که بیشتر از این تعداد باشد، زیرا تنگ نظری حاکم بر حوزه امور فرهنگی و هنری، به ویژه نشر کتاب، باعث شده که به بسیاری از کتاب های تاریخ انقلاب اسلامی از جمله درباره شخصیت های مهم، مانند طالقانی ها، منتظری ها، بازرگان ها، مهندس سحابی ها، صالحی نجف آبادی ها و . . . که دیدگاه دیگری غیر از مقامات امروزی دارند، اجازه چاپ و نشر نداده اند.
اندیشه ها:
در اینجا نگاه مختصری می اندازیم به بعضی از گفته و نوشته های مرحوم آیت الله طالقانی، مرد شریف روزگار ما تا از این نوشته، بهره ای به نسل امروز برسد:
« دعوت انبیاء بر این اساس است که انسان ها زنده شوند. انسان ها که غرائز، شهوات و شرک آن ها را از حرکت و نمو بازداشته است، رو به حیات و حرکت بروند…..اولین اثر زندگی در انسان زنده و در فرد زنده همین است که آن چه را که مانع رشد و حرکت فکری اوست دفع کند و آنچه برای رشد و حرکت فکری و اخلاقی اوست جلب کند ….. هر اندیشه ای که انسان ها و جامعه را زنده کند، همان قانون خداست. قانون خدا برای زنده نگه داشتن و رو به زندگی بردن بیشتر فرد و اجتماع است.»
« وجود شورا مهمتر از آرائی است که از شورا بیرون می آید . چون به انسان ها، انسان های محروم و مستضعف و انسان هائی که از سرنوشت خودشان رانده شده اند، حق می دهد و شخصیت شان را به آن ها بر می گرداند… خدا حتی به پیغمبرش با آن عظمت می گوید با ااین مردم مشورت کن، به این ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارتد، متکی به شخص رهبر نباشند.»
« استعداد های درونی انسان حدی ندارد، چه جور باید این استعدادها به ثمر برسد؟ از چه راهی؟ هر چه هدف بالاتر، حرکت فکری بیشتر.انسان مستعد به استعدادهای غیر متناهی باید در مقابل یک کمال غیر متناهی قرار بگیرد. …. چچقدر استعدادها ضایع شده و این ضایعات به چشم نمی آید. »
« برای بشر چیزی مطلب تر از آزادی نیست و این آزادی جز در حدود حقوق دیگران نباید محدود شود….. سلب آزادی بشر در هر شانی از شئون حیات، چنان ظلمی است که نمی توان آن را نادیده و سهل گرفت. خواه سلب آزادی دیگران از جانب طبقه ای باشد یا دولتی.»
« خود رایی و خودخواهی را کنار بگذاریم. گروه خواهی، فرصت طلبی و تحمیل قیده یا – خدای نخواسته – استبداد زیر پرده دین را کنار بگذاریم.»
این چند فراز از سخنان و نظرات مرحوم آیت الله طالقانی را از کتاب پیک آفتاب، بخش اندیشه نامه انتخاب کردم و اگر می خواستم نظرات دیگر آن مرحوم را نقل کنم، مقاله به درازا می کشید. لذا به همین چند فراز بسنده شد. کسانی که مایلند بیشتر از این از افکار و اندیشه های این مرد نکنام آگاه شون و بهره گیرند، لازم است به کتاب های وی مراجعه کنند. کتاب هائی که اسامی آن ها در این نوشته نقل می شود:
کتاب ها:
مرحوم آیت الله طالقانی که عمر درازی هم نکر در طول زندگی اش، علاوه بر مشغولیات پر دامنه و سخت مبارزاتی، در تالف و تحقیق هم فعال بود و کتاب های سودمندی برای آگاهی بخشی در زمینههای گوناگون تالیف و منتشر نمود. اسامی :تاب های آن مرحوم به این شرح است:
۱ – آینده بشریت از نظر مکتب ما ۲ – ارمغان رسالت برای انسان ها ۳ – از آزادی تا شهادت ۴ – اسلام و مالکیت ۵ – اصلاحات در اسلام ۶ – افق روشن، آینده امید انگیز ۷ – امام علی ابن ابی طالب(ع) ترجمه ۸ – بعثت آغاز جنبش اصلاحیو جیات جدید جهان است ۹ – به سوی خدا می رویم ۱۰ – پرتوی از قرآن ۱۱ – ترجمه و شرح نهج الباغه ۱۲ – جهاد و شهادت ۱۳ – گفتارهای دینی، اجتماعی، اغلاقی، فلسفی و تربیتی. ۱۴ – مقدمه و پاصفحه و توضیحات تنبیه الامه و تنزیه المله. یا حکومت از نظر اسلام. ۱۵ – مقدمه و تعلیقات تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد علیهم السلام. ۱۶ – متاره ای در کویر.
حیف که آیت الله طالقانی، این روحانی روشنفکر و زمان شناس و دانشمند، زود از میان ما رفت و مردم مسلمان ایران و سایر آزادگان کشور های اسلامی نتوانستند از خورشید وجودش گرمی و روشنائی بگیرند و زندگی معنوی خود را آباد سازند. این دانشمند فرزانه در روز ۱۹ شهریور ۱۳۵۸، در سن ۶۹ سالگی درگذشت و در آرامستان بهشت زهرای تهران آرمید. رحمت الله علیه.

نویسنده : مصطفی ایزدی
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.