شعار همیشگی ما؛
۞ چراغ امید روشن است ۞
Saturday, 20 April , 2024
امروز : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 2469
  پرینتخانه » سیاسی تاریخ انتشار : 16 آبان 1400 - 13:49 | 123 بازدید | ارسال توسط :
الهه امیر انتظام از تاثیرات اعظم طالقانی می‌گوید

الگوی ماندگار/ او را در فعالیت سیاسی‌ام الگو قرار دادم

الهه میزانی را به عنوان الهه امیر انتظام می‌شناسند؛ زنی که در سیاسی‌ترین دانشکده دانشگاه لندن یعنی مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن (LSE) درس سیاست و اقتصاد سیاسی خوانده ولی وقتی به ایران آمده؛ ماندگار شده است. او از اوایل دهه هفتاد همسر امیر عباس انتظام، سخنگوی دولت بازرگان، نخستین و قدیمی زندانی سیاسی […]

الگوی ماندگار/ او را در فعالیت سیاسی‌ام الگو قرار دادم

الهه میزانی را به عنوان الهه امیر انتظام می‌شناسند؛ زنی که در سیاسی‌ترین دانشکده دانشگاه لندن یعنی مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن (LSE) درس سیاست و اقتصاد سیاسی خوانده ولی وقتی به ایران آمده؛ ماندگار شده است. او از اوایل دهه هفتاد همسر امیر عباس انتظام، سخنگوی دولت بازرگان، نخستین و قدیمی زندانی سیاسی پس از انقلاب است که حتی تا آخرین لحظه حیات نیز، زندانی سیاسی با حکم زندان ابد بود. سابقه آشنایی الهه میزان ( امیر انتظام) با اعظم طالقانی به سالهای دور بر‌ می‌گردد و البته در دهه‌های اخیر در محافل عمومی‌تر با او مواجه شده است. او حالا همزمان با دومین سالگرد فوت اعظم طالقانی می‌گوید که این زن محجبه که از نظر ظاهر و شاید در برخی نظرات با او متفاوت بوده تا چه میزان بر او تاثیر گذاشته است.«حالا شاید گواهی دهم، بانویی محجبه بیشتر از بانویی که حجاب ندارد و آن را بد می‌داند، می‌تواند روشنگری ذهنی، روشن پنداری و شجاعت سیاسی داشته باشد و علیه ظلم فعالیت‌ کند.»
– با خانم طالقانی چقدر از نزدیک آشنایی داشتید؟
همیشه در محافل عمومی‌تر مثل اعیاد یا سالگرد تاسیس نهضت آزادی که جو اجتماعی سیاسی بر آن حاکم بود، یکدیگر را می‌دیدیم. در دهه ۷۰ همان فاصله کوتاهی که همسرم بیرون از زندان بود، حضور در برخی محافل باعث آشنایی نزدیک‌تر من با گروه‌های سیاسی ملی-مذهبی یا نهضت آزادی شد و البته از سال ۷۷ و بعد از بازگشت همسرم به زندان هم به جلسات دعوت می‌شدم. من سکولار بودم ولی این باعث نشد نتوانم با کسانی که دیدگاه متفاوتی دارند، ارتباط برقرار کنم بنابراین با تفکرات چنین افرادی بیشتر آشنا شدم و معادلات ذهنی‌ام تغییر کرد. شخصا حجاب اجباری را نمی‌پسندم ولی در حال حاضر دغدغه شخصی من حجاب نیست و اگر کسی محجبه باشد نمی‌گویم چقدر از من متفاوت است. معتقدم این موضوع شاید از بسیاری جهات بتواند به تجارب زندگی من کمک کند، چناچه بانو اعظم طالقانی برای من یک مدل سازی فکری شد. آشنایی با خانواده طالقانی برای من جالب بود، او از آن دست روحانیون تاریخ ساز حرکت‌های ملی بود، مذهب را در چارچوب مذهب نمی‌دید بلکه در آزادی خواهی، استقلال و آزاده بودن برای جامعه از آن استفاده می‌کرد که خوانش نوینی بر آن خوانش کلاسیک مذهب بود، دوست داشتم بیشتر درباره‌شان بدانم تا ببنیم چه نقاط اشتراکی با آنها دارم. البته هر بار درکنار شادروان اعظم خانم قرار می‌گرفتم سرشان شلوغ بود، دلم می خواست در فضایی فقط خودمان باشیم و سئوالاتم را درباره فردی با گرایشات و خانواده کاملا مذهبی که چنین جسارتی دارد، بپرسم ولی چنین فرصتی دست نداد.
– در نهایت تصوراتتان درباره او درست بود؟
در همان فرصت‌های کوتاه که در جلسات کنارش قرار می‌گرفتم، با چند سئوال درباره آنچه تصور می‌کردم، تاییدیه می‌گرفتم. حالا شاید گواهی دهم، بانویی محجبه خیلی بیشتر از بانویی که حجاب ندارد و آن را بد می‌داند، می‌تواند روشنگری ذهنی و روشن پنداری سیاسی داشته باشد و علیه ظلم فعالیت‌ کند. بانو اعظم که بعدها او را در فعالیت سیاسی‌ام الگو قرار دادم، نمره تایید کسب کرد. برای نمره دادن با توجه به مذهبی بودن او، مهم بود که در چه زمینه‌هایی نخستین است. آیت ا.. طالقانی ۱۰ فرزند داشت بین همه آنها که من به همه آنها ارادت دارم، اعظم پدیده دیگری بود، تنها کسی بود که کاریزمای پدر را در او می دیدم. شجاعت به خرج می‌داد تا زیر بار ظلم نرود و برای برابری منطقی زن و مرد تلاش می‌کرد. نه اینکه بگویم فمنیست بود چون در نقاطی از خلقت خداوند اصلا برابری معنی ندارد که انسان بخواهد دنبال برابری بگردد چون بر اساس منطق آفریده است، ولی این برابری در مواردی وجود دارد و نادیده گرفته می‌شود. او برای آن بخش از برابری تلاش می‌کرد که موجه بود و نادیده گرفته می‌شد و می‌شود. به این رسالت او احترام می گذاشتم. فردی فرهیخته، اهل مطالعه و پیگیر تحولات داخل و خارج نمی‌خواهد در قهقرا و جهالت دست و پا بزند بنابراین زمینه مساعدی برای تحول در او ایجاد می‌شود. البته که ژن ذاتی در او بود ولی کاریزمایی که در کسی هست شاید در برادر یا خواهر دیگرش نباشد. از اولین کسانی بود که برنده جایزه قلم طلایی و صاحب نشریه شد. برای جمع کردن افراد برای نشریه پیام هاجر تلاش زیادی کرد. هیچ وقت فکر نمی‌کنم در کنار کارهای سیاسی باید در خیابان شعار داد و به زندان رفت بلکه معتقدم حرکتی کوچک برای کمک به جامعه هم مبارزه است. این وجه یعنی کارهای خیریه او درباره زنان و دختران بی‌سرپرست و ایجاد نهادهای اشتغال در ذهنم تیک قوی خورد. می‌دیدم با وجود مشکلات پسرش دیر وقت از سر کار بر می‌گشت و امور کاری اولویتی در زندگی‌‌اش داشت. همچنین از سال ۷۶ در فضایی که می‌دانست غیر ممکن است برای اثبات یک نظر خاص برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد چون قصد داشت تابوی رییس جمهور بودن زنان را بشکند. او با علم اینکه موفق نخواهند شد در شکستن این تابو تلاش کرد، شکست هم نخورد چون تفکری که دنبال کرد، هنوز زنده است. او در همه این موارد نخستین بود.
– از نظر خط و ربط سیاسی، عقاید و نظرات چقدر خودتان را به او نزدیک می دانستید؟
من مصدقی، سکولار و باورمند هستم، دخالت دادن سیاست در حکومت را قبول ندارم ولی درباره مجادلات او برای صاف کردن مسیر برای پیدا کردن جایگاه سیاسی اصیل زنان در کنار مردان مملکت تلاش کرد، می‌توانستم در کنار او کار کنم.
– نظرشان درباره آقای امیر انتظام چه بود؟
هر وقت کنار او می‌نشستم، از همان دو کلامی که میان ما رد و بدل می‌شد از گذشتگان یاد می‌کردیم. همیشه از مقاوت، پاکدستی و آزاد‌اندیشی همسرم تقدیر می‌کرد؛ به ویژه بعد از آن سالی که همسرم به دنبال دریافت چند جایزه جهانی به دیدن گیلانی رفت. بهترین خاطرات من از او برای زمانی است که کنار هم می‌نشستیم و از امیر انتظام می‌پرسید و سلام می‌رساند. زمانی که همسرم فوت کرد، حتی دو صبح به من زنگ می‌زد و می‌گفت: منم اعظم، الان تازه رسیدم و وقت کردم زنگ بزنم حالت را بپرسم؛ فکر نکنی نمی‌خوام به دیدنت بیام ولی پام خیلی درد می‌کنه. برای من خیلی ارزش داشت که دو صبح به یاد من بود.
– همسرتان چه نظری درباره خانم طالقانی داشت؟
هرگز نشنیدم از اعظم خانم انتقاد یا گله‌ای کند. او و فائزه هاشمی را به عنوان تنها بانوانی که در نشریات دست داشتند، نام می‌برد. خیلی مشوق آنها بود چون هم صدای متفاوتی در مطبوعات داشتند و هم این جسارتی که در آن وضعیت مردسالار حاکم، صدای زنان ایران بودند و در این راه تلاش می‌کردند. البته خانم طالقانی در نشریه پیام هاجر به اخباری که درباره همسرم بود هم گاه اشاره ‌کرده بود.
– اعطم طالقانی را بیشتر از همه به چه عنوانی می‌توان اطلاق کرد؟ مبارز، آزادی خواه، مدافع حقوق زنان، روشنفکر، مذهبی یا …
اگر بخواهم در یک واژه او را توصیف کنم می‌گویم آزاده و آزاداندیش. آزاد اندیش از هر چیزی که او را از تلاش برای بهبود کیفیت فکری و جامعه باز می‌دارد، رها است. آزاد اندیش بدون در نظر گرفتن تعصبات دست و پا گیر، جلوتر از زمان خود را می‌بینید.

نویسنده : نیره خادمی
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.