مرکل جوان و شکل گیری اتحاد دو آلمان:
در سال ۱۹۸۶ موفق به اخذ مدرک دکترا شیمی فیزیک از دانشگاه لایپزیک شد و پس از آشنایی با یواخیم زوار در مرکز آکادمی علوم با وی ازدواج کرد.او در جوانی ضمن تعقیب برنامه های سیاسی تلویزیون آلمان غربی به حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان پیوست.همزمان با شروع جنبش های سیاسی و انقلابهای ۱۹۸۹ در اردوگاه شرق(اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای وابسته اروپای شرقی) مرکل جوان با شرکت فعال در اعتراضات خیابانی به حزب تازه تاسیس بیداری دموکراتیک و پس از آن درزمان فروپاشی دیوار برلین در جایگاه خطیبی برجسته به مقام سخن گوی حزب نائل آمد.
مرکل در مقام صدراعظم آلمان و رهبری حزب
درسال ۱۹۹۰ معاون سخنگوی نخستین دولت دموکراتیک جدید در آلمان شرقی پیشین شد.و پس از اتحاد دو آلمان به عضویت حزب محافظه کار اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان در آمد.درسال ۱۹۹۱ بعنوان وزیر جوانان و زنان و پس از آن در سال ۱۹۹۴ به عنوان وزیر محیط زیست،حفظ طبیعت و امنیت راکتورها مشغول بکار شد. پس از شکست اتحادیه دموکرات مسیحی در انتخابات ۱۹۹۸ و رسوایی ولفگانگ شویبله رهبر وقت حزب،ابتدا به سمت دبیر حزب و سپس به عنوان نخستین زن در تاریخ حزب دموکرات مسیحی آلمان برگزیده شد. در انتخابات سال ۲۰۰۵ خود را نامزد صدراعظمی از طرف دو حزب متحد(اتحادیه سوسیال-مسیحی بایرن-دموکرات مسیحی آلمان) کرد و بر خلاف انتظار همگان بالاترین آرا را بدست آورد و پس از کش و قس های فراوان و ائتلاف با حزب سوسیال دمکرات بعنوان نخستین زن صدر اعظم کشور انتخاب شد و به طولانی ترین دوران زمامداری کشور آلمان در مقام یک صدراعظم از تاریخ ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۱ دست یافت.
مرکل و امریکا:
روابط آلمان با آمریکا در مدت ۱۶ سال زمامداری مرکل با فرازو فرودهای بسیاری همراه بود.در زمان رهبری حزب از حمله نظامی آمریکا به عراق علیرغم مخالفت گرهارد شرویدر صدراعظم وقت حمایت کرد.او همواره معتقد بود که آلمان باید در راستای هم پیمانی با امریکا حرکت کند زیرا که سیاستهای رهبران وقت امریکا را در سالهای اغازین قرن بیستم،مبتنی بر رهبری جهان آزاد می پنداشت.از این روی در نقش صدراعظم آلمان که مصادف با سالهای پایانی ریاست جمهوری جورج پسر بود تلاشهای وافری در همکاری با امریکا در راستای سیاستهای خارجی از خود نشان داد و به سرعت به بزرگترین هم پیمان امریکا تبدیل گردید.در دوران ریاست جمهوری هشت ساله باراک اوباما علیرغم رویدادهای غیر منتظره ای چون شنود مکالمات آنگلا مرکل توسط آژانس امنیت ملی امریکا هرگزاجازه نداد که روابط دو کشور که بعلت نزدیکی تفکر و شیوه عمل اصولی دو رهبر در بالاترین سطح ممکن قراردادشت تحت الشعاع قرار گیرد،به گونه ای که اوباما در ژوئن ۲۰۱۳ فرصت سخنرانی در دروازه برندنرگ برلین را پیدا کرده و مرکل خاطره ای روشن و به یادماندنی را بعنوان یک میزبان و هم پیمان برای اوباما رقم میزند،به گونه ای که بعدها باراک اوباما از اون به عنوان بهترین دوست و یک شریک محبوب در دوران ریاست جمهوریش یاد میکند.مرکل به مانند تمامی سیاستمداران هوشمند توجه ویژه ای به مراسم تحلیف و سخنرانی های رسمی رهبران جهان داشته که پس از سخنرانی روز تحلیف ترامپ ،ضمن تبریک ریاست جمهوری وی،با کنایه درباره حفظ پیمان ترانس آتلانتیک بر پایه حفظ روابط متقابل و همچنین در سخنرانی های سالانه بعدی نسبت به آینده روابط کشورهای اروپایی با امریکا با در نظر گرفتن جهانی بدون رهبری امریکا هشدار داد.ترامپ در طول چهار سال ریاست جمهوری اش هرگز در هیئتی دوجانبه به آلمان سفر نکرد و تنها یک بار آن هم تحت عنوان اجلاس گروه ۲۰ به میزبانی مرکل به شهر هامبورگ آلمان رفت.مرکل به خوبی دریافته بود که سیاستهای رهبران وقت آمریکا با شعارهایی چون میهن پرستی و امریکایی قدرتمند برای آمریکا و همچنین خارج از شدن از پیمانهای بزرگ اقتصادی و زیست محیطی ،کشور امریکا را در ریلی متفاوت از مسیر سیاستهای قبلی رهبران آن کشور قرارداده است و نوید فصل جدیدی از مناسبتهای کشورهای جهان امروز را میدهد.در دوران ریاست جمهوری بایدن ضمن استقبال و خوشحالی از پایان دوران ترامپ و با بیان اینکه خاطرات و شناخت سیاسی زیادی از جو بایدن دارد،بر ضرورت و تاکید بر چندجانبه گرایی در روابط بین الملل تاکید کرد.
مادرمرکل و اتحادیه اروپا:
مرکل از همان سالهای نخستین زمامداریش با دو بحران بزرگ مواجه شد.اولین بحران،میراثی بجا مانده از تشکیل اتحادیه نوپای اروپا که با عضویت ۲۷ کشور در جهان سیاست به مثابه کودکی نوپا می مانست که درجهان پرتلاطم شروع به راه رفتن کرده است. او ابتدا به ساکن با تعامل با فرانسه و بریتانیا و ارتباط مستحکم با امریکا همواره سیاستهای خود را مبتنی بر تنش زدایی با روسیه قرارداد.در سال ۲۰۰۹ که بحرانهای اقتصادی اروپا سبب ورشکستگی اقتصادی یونان شد و اسپانیا و پرتقال را نیز تا مرز فروپاشی کشانده بود، ابتدا به ساکن توانست با در دست گرفتن ابتکار عمل و پافشاری بر حفظ اتحادیه اروپا و همچنین اجرای برنامه های ریاضتی اقتصادی تا حد قابل توجهی اتحادیه اروپا را از بحران یورو و خطر فروپاشی دور کند.مرکل چنین بحرانی را به مانند بودن در اتاقی بسیار تاریک توصیف میکرد.او سرانجام توانست با تدبیر و ظرافت تمام و برپایی موسسات مالی و تقویت آنها به ثبات اروپا کمک کند.مرکل بر پایه های گفته خودش همواره معتقد بود:((برخی مسایل امورات قلبی هستند و برای او اروپا در نهایت امری قلبی است و سرنوشت آلمان به اروپایی صلح آمیز و کامروا بستگی دارد)).پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا علیرغم مخالفت آلمان با خروج بریتانیا،ضمن یکپارچه نگه داشتن اتحادیه اروپا بخوبی بحرانهای مقطعی پس از ان را مدیریت کرده و نقش سازنده ای در حفظ ارزش قیمت یورو داشت.او توانست با اعمال سیاستی راهبردی مبتنی بر حفظ ارزشها و کرامت انسانی و همچنین حفظ احترام متقابل با کشورهای دیگر، اتحادیه اروپا را مرکز و کانون تصمیم گیری های کلان در عرصه سیاست جهانی قرار دهد.وی در طول مذاکرات هسته ای توانست به همراه اتحادیه اروپا نقش سازنده ای را در شکل گرفتن معاهده برجام بین ایران و کشورهای ۵+۱ بازی کند و ضمن حمایت همه جانبه از برجام همواره آن را الگویی مناسب برای گسترش به دیگر نقاط جهان میدانست.
بانو مرکل و سیاستهای زمامداری او در قبال چین و روسیه:
روابط مرکل با چین و روسیه نیز به مانند امریکا براساس سیاستهای توسعه طلبانه قدرتهای جهانی بر مبنای تعامل و احترام متقابل و حفظ منافع آلمان و اتحادیه اروپا بوده که در دوران صدارات وی ضمن مدیریت تنش ها با ابرقدرتهای جهانی توانست نقش رهبری، سیاستمدار و با حداکثر قابلیت انعطاف پذیری را در اتحادیه اروپا بازی کند.علیرغم گذشت قریب به یکصد سال ازجنگ جهانی دوم و پرداخت غرامتهای سنگین المان به کشورهای متفقین و هچنین فاصله گرفتن ساستمداران ان در یکصد سال گذشته از تفکرات حاکمان گذشته،اما هچنان سیاستهای زمامداران وقت ان از جمله مرکل با سایر قدرتهای جهانی با نیم نگاهی اجتناب ناپذیر به گذشته های تاریخی بوده که گویا در صف بندی های ارایش سیاسی ابرقدرتها ،نادیده گرفتن این ذهنیت های تاریخی گذشته امری اجتناب ناپذیر میباشد.مرکل در طول زمامداری خود همواره سعی بر فاصله گرفتن ازفرانسه با حفظ روابط متقابل و گرایش به امریکا داشته و در دیگر سو چین و روسیه را هم رقیب میشمارد و هم شریک.او به شدت بر سیاست راهبردی تعامل با روسیه تاکید دارد اما از دیگر سو با پیوستن و الحاق کریمه به روسیه مخالفت میکند و تحریم های متعددی را در اتحادیه اروپا بر علیه مسکو وضع میکند.اما مجدداٌ در سال ۲۰۲۰ افغانستان را بزرگترین محوریت گفتگوی خود با روسیه قرار میدهد و به بر تحکیم روابط آلمان و فرانسه و روسیه تاکید میکند.در ارتباط با چین نیز همواره بر همین محوریت حرکت کرده که از یکسو او را شریک تجاری میپندارد و از دیگر سو به عدم دخالت و نفوذ چین در اتحادیه اروپا هشدار میدهد.به نظرمیرسد که سیاستهای آلمان در دوران مرکل همواره بر اساس اصل رئالیسم و حفظ خطوط روابط با سایر کشورها ،مبتنی بر حفظ احترام متقابل و تنش زدایی بوده است و با ابزار مباحث حقوق بشری و حفظ محیط زیست تا حدودی سیاستهای نفوذی انها را در خاورمیانه و اروپا تعدیل داده است.او در مقابل ترکیه هم چنین سیستمی را اتخاذ میکرد او را بعنوان یک مشارکت کننده جدی در اتحادیه به رسمیت می شناخت اما هرگز موافق به عضویت در آمدن ترکیه در اتحادیه اروپا نبود.
آنگلا مرکل سیاستمداری فرزانه یا رهبری جهان شمول:
به نظر میرسد آن وجهی که آنگلا مرکل را در طول ۱۶ سال صدارات بر مسند صدر اعظمی کشور آلمان، از او چهره ای متفاوت تر از رهبران پیشین ساخت ،نبوغ فردی و چند وجهی نگریستن او به جهان پیرامون خود بود.نخستین اندیشه ها و تفکرات سیاسی او در آلمان شرقی شکل گرفت و در آلمان غربی به رشد بلوغ سیاسی رسید و پس از اتحاد دو آلمان به سیاستمداری جهانی مبدل گشت.او سیاستمداری مرموز،توانا و عملگرا بود.آنگلا مرکل رهبر دفاکتو اتحادیه اروپا خوانده شده است و مجله فوربز دو بار او را به عنوان قدرتمندترین زن جهان معرفی کرده است.عملکرد سازنده و اندیمشندانه او در باز کردن دروازه های آلمان به روی پناهجویان و آوارگان سوری و عراقی و افغانی ناشی از جنگ های خاورمیانه ضمن برجسته کردن کشور و دولتمران آلمانی نزد نهادهای حقوق بشری و سازمانهای جهانی و اقتصادی سبب برطرف کردن کمبود نیروی کار خود و تنظیم جمعیتی کشورش گردید و مضاف بر آن امروزه او چهره محبوبی نزد مهاجرین ، بویژه پناهجویان و آوارگان سوری داشته که آنها هم به تقلید ازمردم آلمان از او بعنوان مادر مرکل یاد میکنند. وی با فرصت دادن به زنان انها را به جلو راند.ابتدا اورزولا فن در لاین را بسوی سمت وزیر دفاعی هدایت کرد و پس از آن وی را بر صندلی ریاست کمیسیون اتحادیه اروپا نشاند.علیرغم اینکه هرگز حاضر به پذیرفتن لقب فمنیست برای خود نشد اما همواره تلاشهای وافری را در راستای تساوی حقوق زنان انجام داد.در عربستان سعودی از نخستین دانشگاه زنان دیدار کرد،در نیجر به خانه زنان رفت و در کره جنوبی دختران دانشجو را ترغیب به مشارکت بیشتر در امور سیاسی کرد.او همواره معتقد بود جامعه ای که زنان در حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشند آن جامعه قدرتمندتر وپویاتر خواهد بود.او بخاطر اعتقاد به توانایی زنان ومشارکت بیشتر آنها در جامعه در راستای تصاحب مناصب و کرسی های بیشتر درجامعه حاضر به موافقت با مقررات کاری نیمه وقت با زنان نبود وتنها به زنانی که در خانه فرزند خود را بزرگ میکنندکمک هزینه زندگی میداد. در بحران کرونا شاید بتوان گفت بخاطر پیشنیه علمی خود در زمینه دانش شیمی فیزیک و تسلطش برعلوم پایه بخوبی عمل کرد.او ابتدا به ساکن با لغو کلیه پروازهای ورودی و خروجی به کشور آلمان و سپس قرنطینه کامل کشور به مدت چند ماه و سپس شروع واکسیاسیناسیون ضمن مهار کرونا و حفظ حداکثری جان مردم خویش بخوبی توانست از پاندومی کرونا عبور کند.هرچند که وضعیت اقتصادی یونان پس از برنامه های سختگیرانه ریاضتی اتحادیه اروپا و حمایت او از حمله امریکا به عراق همچنان بعنوان دو پرسش بی پاسخ چون تاریکی بر زندگی سیاسی او سایه افکنده است اما بنظر میرسد تولد مادر مرکلی دیگر در سپهر سیاسی آلمان و اتحادیه اروپا بزودی محقق نخواهد گردید.