شعار همیشگی ما؛
۞ چراغ امید روشن است ۞
Thursday, 28 March , 2024
امروز : پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 1541
  پرینتخانه » آخرین اخبار, سیاسی تاریخ انتشار : 28 مرداد 1400 - 14:47 | 175 بازدید | ارسال توسط :

کودتای ۲۸اَمرداد ۱۳۳۲ خورشیدی،پایان مشروطه ایرانی

" قوای مملکت ناشی از ملت است طریقه استعمال قوا را قانون معین می‌نماید ." اصل بیست و ششم متمم قانون اساسی مشروطیت را به راستی می‌توان چکیده و هسته اصلی نهضت مشروطیت ایران دانست و تاکید جدی داشت که می‌خواست قدرت مطلقه پادشاه را مشروط به قانون برخواسته از حقوق و اراده ملت به ویژه اصل چهل و چهار متمم قانون اساسی " شخص پادشاه از مسئولیت مبری است و وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند "؛ نماید.
کودتای ۲۸اَمرداد ۱۳۳۲ خورشیدی،پایان مشروطه ایرانی

نهضت مشروطیت ایران با اهداف ملی و آرمانی ملت ایران برای استقلال ملی و نفی دخالت تحقیر آمیز خارجی و قدرتهای وقت جهان روسیه تزاری و انگلستان به سان ظرف ارزشها و آرمانها و اصول آزادی و عدالت بود.
تفکیک قوا با تاسیس عدالتخانه و قوه قضائیه مستقل و همچنین پارلمان به عنوان تجلی اراده ملی و رای مردم از دیگر آرمانها انقلاب مشروطیت ملت ایران بود.
قرار نیست پس از گذشت ۱۱۵ سال از پیروزی نهضت مشروطیت و ۶۸ سال از کودتای ننگین آمریکایی – انگلیسی – رو سی ۲۸ اَمرداد ۱۳۳۲ خورشیدی به گفته زیبای کهنه‌کاران سپیدموی ” زیوه به کرمان ببریم ! ” اما لازم بود در آغاز سخن ستون پایه فکری آنچه که نهضت مشروطه و صد البته دولت ملی شادروان دکتر محمد مصدق بر آن استوار بود و برای آن تکاپو و فداکاری گردیده بود؛ دقیق و مختصر بیاوریم.
دولت ملی مصدق پس از چند شکست و ضربه سنگین به نهضت مشروطه از به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط لیاخوف روسی و به فرمان محمدعلی شاه قاجار تا کودتای ننگین انگلیسی رضاخان و سید ضیاء در سوم اسپند ۱۲۹۹ خورشیدی به دستور ژنرال آیرون ساید فرمانبر امپراطوری استعمارگر و سلطه‌جو بریتانیا به ویژه طویله نامیدن پارلمان توسط رضا شاه؛ در اردیبهشت ۱۳۳۰ برای پیگیری و بازگشت به اصول نهضت مشروطه و حاکمیت قانون و اجرای بی چون و چرای قانون اساسی مشروطیت تشکیل شده بود.
روزی هم نبود که از همه سو بر سر دولت مصدق مصیبت و توطئه و دسیسه از سوی عوامل انگلستان و شوروی و آمریکا و ایادی دربار شاهد نباشد!!!
روزی حزب توده با کسب دستور از شوروی، روزی سومکا منشی زاده و آریا و ذوالفقار پری غفاری و … روزی فداییان اسلام، روزی دربار و … به سنگ اندازی شدید بر علیه دولت ملی مصدق پرداختند!!!
از این رو بررسی و پندآموزی از تجربه دولت ملی مصدق که باورمند و پایبند به نهضت مشروطیت و متعهد به قانون اساسی مشروطه بود؛ و با کودتایی ننگین و خائنانه توسط دربار و وابستگانش و با دستور و زد و بند انگلستان و آمریکا و شوروی به شکلی غم‌انگیز و دردناک پایان یافت؛ برای امروز که جیره خواران و بقایای رژیم گذشته در آن سوی آبها با دلگرمی قدرتهای خارجی و مافیای امپراطوری دروغ رسانه‌ای، چشم طمع برای قبضه قدرت با کثیف‌ترین روشهای ممکن همچون فشار حداکثری،جنگ و تحریم اقتصادی و … بسته‌اند!!! از سویی و از سوی دیگر با همبستگی پهلوی‌چیان خجالتی پنهان شده در جامه فریبنده ملی‌گرایی و ایران‌خواهی و متشبث به مصدق ! که بی‌شرمانه از مسکوت قراردادن کودتای ۲۸ اَمرداد!! و همبستگی با پهلوی چیان و شاپورچیان و شورای گذار حسن شریعتمداری و محسن سازگارا و علیرضا نوری‌زاده و … مزدوران سرویس‌های جاسوسی سیا،موساد،اینتلیجنت سرویس،استخبارات سعودی و … با نگاه عاقل اندر سفیه با کمال بی شرمی و وقاحت دفاع میکنند !!! و اگر هم آزاده‌ای برخیزد و بایستد با اتهام و برچسب وابستگی به حاکمیت جمهوری اسلامی ملکوک و لجن‌مالش میکنند!!! بیش از پیش گفت و گوی انتقادی و بحث آزاد در رابطه با کودتای ۱۳۳۲ بیش از پیش ضروری است.
از همین رو کودتای مرداد ۳۲ و پایان تراژیک دولت ملی مصدق، نه یک برگ ساده از تاریخ که سرفصلی مهم و تعیین کننده و سازنده پارادایم تاریخی ” پسا مشروطیت ” از تاریخ هزار قصه و پر غصه معاصر ایران زمین است.
چرا که شاه با کودتای ۲۸ اَمرداد ۱۳۳۲ ثابت نمود به هیچ عنوان حاضر به مشروط پذیری به قانون و حقوق ملت ایران نیست!
خاندان پهلوی ثابت نمود که به کمتر از قدرت مطلقه راضی نیست!
حکومت پهلوی و میراث کشانش ثابت نمودند که متعهد به اصل استقلال ملی که یکی از آرمانهای مشروطیت بود؛ به هیچ عنوان نیستند!! و صد البته نخواهند بود!! چرا که اگر بودند در درجه نخست تن به طرح عملیات ” آژاکس ” سازمان سیا برای دولت ملی مصدق نمیدادند! اگر متعهد به اصل استقلال ملی بودند حاضر به همکاری با عوامل انگلستان برای سرنگونی دولت ملی نبودند !! و همچنین پس از کودتای ۲۸ اَمرداد ۱۳۳۲ خورشیدی در سال ۱۳۳۳ قصبه فیروزه در مرز با آذربایجان را به شوروی در ازاء بازپس گیری ۱۸ تن طلای متعلق به ملت ایران را ثمن بخس به شوروی نمیبخشیدند!!! صد البته سالها بعد نیز گاز ارزان قیمت به شوروی که به گفته شاه خط لوله گاز ایران به شوروی کار یک آرتش را بکند!!؛ باج نمیدادند!!!
همان طور که در شهریور ۱۳۳۳ خورشیدی با انعقاد قرارداد خائنانه و رذیلانه کنسرسیوم تتمه نهضت ملی ایران و جنبش ملی شدن صنعت نفت را نیز بر باد دادند!!! که صد البته فریاد اعتراض ملیون را بلند نمود و به عنوان نمونه وقتی دکتر علی اکبر سیاسی تحت فشار دولت کودتای زاهدی برای اخراج استادان دانشگاه مخالف کنسرسیوم قرار گرفت و استادانی همچون شادروانان مهندس مهدی بازرگان،دکتر یدالله سحابی،دکتر کمال الدین جناب،دکتر رحیم عابدی،دکتر عبدالله معظمی و … را احضار نمود تا دلیل امضای نامه مخالفت با کنسرسیوم را به رغم پیامدهای سنگینش بپرسد؛ از بازرگان که به گفته سیاسی سرسخت‌تر از دیگر استادان نشان میداد؛ پاسخ شنید : ” من این نامه را امضا زدم تا فردا روزی وقتی پسرم بزرگ شد توی گوشم نزند که چنین قرارداد ننگینی در مملکت امضا شد و پدرم پفیوز بود که با آن مخالفت نکرد و نایستاد!!! ”
صد البته جدایی خائنانه بحرین از ایران پس از کودتای ۲۸ اَمرداد۱۳۳۲، در فروردین ۱۳۴۹ توسط رژیم گذشته و ایادی‌اش با دستور انگلستان نیز باید بر فهرست خیانت‌های رژیم گذشته افزود و ای دریغا که در برابر این خیانت بسیاری خاموش بودند و فقط حزب ملت ایران به رهبری شهید داریوش فروهر در برابر آن ایستادگی نمود و سه سال بدون محاکمه و به ناحق زندانی شد!!!
کودتای ۲۸ اَمرداد در واقع سازنده پارادایم ” پایان مشروطه ایرانی ” و آغاز استبدادی مطلقه و وابسته است. از این رو کودتای ۲۸ مرداد بیانگر شکاف میان ” استقلال و آزادی ” در چارچوب ” حکومت دموکراتیک مشروط به قانون و حقوق ملت ” با ” استبدادی افسارگسیخته ” در چارچوب ” سلطنت مطلقه ” است.
پس از کودتا داستان سرکوب آزادیخواهان و مخالفان بیرون از قدرت استبداد دیگر نیازی به بازگویی نیست اما بد نیست یادآور شویم که نخست وزیر کودتا،سپهبد زاهدی وقتی تاریخ مصرفش تمام شد و به عنوان سفیر ایران در یکی از کشورهای اروپایی محترمانه از کشور خارجش کردند!؛ آشکارا وقتی از پله‌های هواپیما پایین میآمد؛ گفت : ” ای بیچاره دکتر مصدق حق داشت ! ”
به همین دلیل نابودی دموکراسی و آزادی‌های قانونی و حقوق ملت ایران در کنار بیش از پیش وابسته‌تر شدن رژیم گذشته در برابر قدرت‌های خارجی به ویژه آمریکا و انگلستان و صد البته شوروی سابق از پیامدهای پس از کودتا است.
تغییر ” موازنه منفی ” دکتر مصدق که ادامه منطقی و تکامل یافته ” موازنه عدمی ” شهید مدرس بود؛ به ” موازنه مثبت ” و به عبارت بهتر بازگشت به این موازنه از پیامدهای کودتا بر علیه دولت ملی مصدق بود.
موازنه منفی ضامن محکم و بی چون و چرای استقلال و آزادی و تحقق دموکراسی و حاکمیت ملت و حقوق ملی ایران بوده و هست و صد البته موازنه مثبت ضامن اسارت ملت ایران در دامان خودکامگی در درون و وابستگی به بیرون است.
به همین دلیل همه جریانها و کسانی که خود را مصدقی و ملی میدانند؛ اگر به موازنه منفی باورمند و پایبند نیستند؛ اگر خائن و وابسته نباشند! قطع یقین نادان و ناآگاه به اصول نهضت ملی ایران و مرام و اندیشه مصدق هستند!!!
از این رو در پارادایم پسا مشروطیت پس از کودتای ۲۸ اَمرداد ۱۳۳۲، موازنه مثبت نسبت مشخص و به عبارت بهتر شاخص دقیق و روشن سلطنت مطلقه پهلوی و استبداد برخواسته از کودتا است.
از این رو با تجربه کودتا و سالهای پس از کودتا و سرنگونی استبداد سلطنتی، میتوان جمع بندی نمود :
۱- استقلال منهای آزادی و آزادی منهای استقلال وجود خارجی ندارد؛ و ادعای مستقل بودن سلطنت پهلوی لطیفه مسخره و احمقانه‌ای بیش نیست. و به همین دلیل جریانهایی که چنین داعیه‌ای دارند!؛ به سهو یا به عمد،به قصد یا مرض به شعور و وجدان ملی توهین میکنند!!!
۲- موازنه منفی شاخص دقیق و روشن حکومت ملی و تضمین استقلال و آزادی است و از سوی دیگر موازنه مثبت شاخص دقیق و روشن حکومت استبدادی و زنجیر اسارت ملت و شهروندان است. تضمین حاکمیت ملی و حاکمیت ملت بدون موازنه منفی امکان پذیر نیست.
۳- میان رژیم گذشته حتی اگر بپذیریم که خدماتی هم به ایران داشته است؛ با ملیون و هواخواهان مصدق و رهروان نهضت ملی ایران و تمامی استقلال خواهان و آزادی جویان دریایی از وابستگی و بی شرمی از سویی و آزادگی و شرافت فاصله است و این فاصله هیچگاه پر نخواهد گردید و کسانی که درصدد پرکردن چنین شکافی هستند؛ به ویژه اگر خود را به دروغ در جامه مصدق و ملی‌گرایی جا بزنند!؛ نه کمتر نه زیادتر اگر خائن و میهن فروش نباشند!!؛ نادان و متوهم و بی خرد هستند!!!
از این رو در سالگشت کودتای بس ننگین و میهن فروشانه ۲۸ اَمرداد ۱۳۳۲ خورشیدی، تمام قد به آرمانهای ملی و ارزشهای راستین و اصول بی چون و چرای ” استقلال ” ، ” آزادی ” و ” عدالت ” احترام میگذاریم، کلاه از سر بر میداریم و به هر نوع وابستگی و خودکامگی ” نه ” محکم و بلند می گوییم و به شهیدان سرفراز نهضت ملی ایران که با دریای خونشان بر اصالت و حقانیت نهضت ملی ایران پافشاری نمودند و آنرا اثبات نمودند؛ از فاطمی تا فروهرها، از امیرمختار کریم پورشیرازی تا حاج کریم دستمالچی از رضا خواجه نوری تا هاله سحابی و هدی صابر و … درود بی کران می فرستیم و یادشان را گرامی میداریم.
تا که آسمان به پاست ایران به‌جاست
پاینده باد ایران و ملّت ایران

نویسنده : محسن زمانی
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.