امروز : شنبه, ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
حجاب اجباری یا اختیاری
اهمیّت شناسایی حجاب سرچشمه در ضرورت پردازش شخصیّت معنویزا دارد و عدم وجود الگوهای مناسب برای حجاب و عفاف سبب انتخاب الگوهای نازل حجاب در جامعه میشود. اصلاح هندسههای معرفتی در باب ترویج مسئله حجاب و عفاف مستلزم ارائه فواید و آثار تربیتی آن است؛ چه اینکه فواید حجاب در حدّی است که بدون آن فرد و جامعه دچار لغزش و آسیب جدّی خواهند شد. آثار فردی حجاب شامل آزادی زن، سلامت جسمی، استحکام خانواده و آرامش و امنیّت و آثار اجتماعی آن، شامل سلامت اخلاقی جامعه، مسئولیّت اجتماعی و حفظ نیروی کار و استقلال فرهنگی و سیاسی میشود. بنابرابن، حجاب را باید رفتاری الهی شمرد که باعث ارتباط بین فرهنگ و دین، عقل و ایمان، سیاست و دیانت و تکامل و اختیار در رفتار انسانی شده است.
حجاب از ضروریات واصول اولیه دین مبین اسلام است و اما پرسش این است که این ضروری ترین حکم اسلام با زور و ضرب وشتم تاکی می خواهد اجرا شود. شکی نیست که حجاب و پوشش می تواند موجب استحکام بنیان خانواده شود. در واقع هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیّت رابطه زوجین شود، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حدّاکثر کوشش مبذول شود و برعکس، هر چیزی که باعث سُستی رابطه زوجین و دلسردی آنان شود، زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسرِ مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که از لحاظ روانی، همسر قانونی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود، در حالیکه از نظر سیستم آزادی و کامیابی غیرمشروع، همسر قانونی از لحاظ روانی، یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و در نتیجه، کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود.
از آثار اوّلیّه رعایت حجاب در جوامع، استحکام نهاد خانواده به عنوان کوچکترین و مهمترین نهاد اجتماعی است. با رعایت اصل حجاب و پوشش در محیط بیرون از خانواده، حریم زن و شوهر حفظ میشود و خانواده صاحب ثبات خواهد شد.
خداوند در سوره نور میفرماید:《وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ…: 》《و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)… (النّور/ ۳۱).
«بنابراین، زنان با حجابِ خود موجب تحکیم خانواده شخصی و دیگران میشوند؛ چراکه با حجابِ خود اطمینان و اعتماد شوهرشان را به پاکی خویش جلب میکنند و باعث تحکیم خانواده میگردند، امّا نقش آنان در تحکیم خانوادههای دیگر، بدین لحاظ است که مردان از تمتّعات خارج از محدوده زناشویی محروم میشوند و طبعاً به همسران خود بیشتر توجّه میکنند (ر.ک؛ مطهّری، ۱۳۷۳: ۸۹).»
استاد شهید مطهری معتقد است که: «فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.»
حجاب در اسلام از یک مساله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر،به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جوییهای جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.
شهید مطهری معتقد است که :
«قسمتی از آیات قرآن در مورد پوشش مربوط به زنان رسول خدا و قسمت دیگر دستورهایی است که درباره حفظ حریم عفاف وارد شده است که در دو سوره ” نور ” و سوره ” احزاب ” آمده است.»
در آیات سوره نور در مورد معاشرت زن و مرد با هم چند نکته مطرح است :
هر مسلمان، چه مرد و چه زن، باید از چشم چرانی و نظر بازی اجتناب کند .
مسلمان، خواه مرد یا زن، باید پاکدامن باشد و عورت خود را از دیگران بپوشد .
زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند. سه استثناء برای لزوم پوشش زن ذکر شده و نداشتن پوشش را برای زن نسبت به عده خاصی تجویز میکند . سومین استثناء،زنان از پا افتادهای هستند که امیدی به ازدواج ندارند میتوانند لباس روی خود را بر زمین نهند مشروط بر اینکه نخواهند خودنمائی و خودآرائی بکنند.
باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند. این آیه دستور میدهد که باید قسمت آویخته همان روسری ها را از دو طرف روی سینه و گریبان خود بیفکنند تا قسمتهای یاد شده پوشیده شود .در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه میگوید زنان مأمور شدهاند که روسری های خود را بر روی سینه خود بیفکنند تا دور گردن آنان پوشیده شود.
همچنین در آیه ۵۹ – ۶۰ سوره احزاب از جلباب برای پوشش موی سر و بدن سخن آمده است.
البته مسأله ” وجوب پوشش ” را که وظیفه زن است از مسأله ” حرمت نظر بر زن ” که مربوط به مرد است باید تفکیک کرد اما در هر حال نگاه به زن به قصد لذت بردن و ریبه حرام است.
حدود پوشش
از لحاظ فقه اسلام هیچگونه تردیدی وجود ندارد که پوشانیدن تمام بدن، بجز چهره و دو دست برای نامحرم بر زن واجب است نه از نظر قرآن و حدیث و نه از نظر فتاوی، در این باره اختلاف و تشکیکی وجود ندارد اما مسئله پوشاندن چهره و دستها مورد اختلاف است. این نکته مرز محبوسیت یا غیر محبوسیت زن است. برخی با استناد به سیره مسلمین، ملاک و اولویت، یک روایت از پیامبر، مسئله نگاه در زمان خواستگاری و آیه جلباب، پوشاندن چهره و دستها تا مچ را واجب می دانند که خود بخود شعاع فعالیت زن، به اندرون خانه و اجتماعات خاص زنان محدود میشود ولی عده ای با استناد به مفاد آیه ” پوشش ” ( همان آیه ۳۱ سوره نور) و مطرح شدن پوشاندن مو بجای رو، آن را واجب نمی دانند که این محدودیت ایجاد نمی شود.
اینکه زن نسبت به محارم خود تا چه اندازه حق دارد پوشش نداشته باشد، روایات و فتاوی مختلف است . آنچه از یک عده روایات استنباط میشود و بر طبق آن نیز بعضی از فقها فتوا دادهاند این است که از ناف تا زانو از محارم غیر شوهر باید پوشیده شود.
دیدگاه شهید بهشتی بعنوان یکی از نظریه پردازان انقلاب و همچنین یکی از بنیان گذاران جمهوری اسلامی درباره حجاب چنین است:
آرای او در شش محور خلاصه می شود:
۱- حجاب برای احترام به زن و بالا بردن شخصیت وی وضع شده است.
۲- حجاب نباید محدودیتی برای کار و فعالیت اجتماعی زن ایجاد کند.
۳- حجاب برای جلوگیری از هوسانگیزی و شهوترانی است.
۴- نباید سختگیری اعراب با زنان را جزئی از احکام اسلامی به حساب آورد.
۵- حجاب منحصر در چادر نیست و بلکه روسری و مانتو برای پوشیدگی و فعال بودن زن مناسبتر است.
۶- کسی نباید متعرض پوشش غیر چادر زنان در اماکن و نهادهای حکومتی و اسلامی شود.
این شش مساله در مواضع و سخنان متعدد شهید دکتر بهشتی توضیح داده شده است.
وی در سخنرانی با عنوان «جایگاه زن در اسلام» که به زبان آلمانی در اروپا ایراد کرده از تجربه اعراب لبنان در خصوص حجاب زن در اسلام سخن میگوید. این متن از اولین اسناد آرای شهید دکتر بهشتی درباره بحث حجاب است. در این سخنرانی شهید بهشتی به سه نکته مهم توجه میدهد:
۱«- نباید سختگیری اعراب با زنان را جزئی از احکام اسلامی به حساب آورد.
۲- زن نمیتواند زیباییهایش را در برابر چشم مردان ظاهر کند.
۳- حجاب مانع کار کردن زنان نیست.»
شهید بهشتی تاکید می کند که :
«البته زنان و مردان را به وسیله یک پرده در هنگام خواندن نماز جدا میکنند. من گفتم این کار نیز ضروری نیست چون بهترین و بالاترین مثال در این مورد حضور زنان و مردان در مساجد مقدس در مکه است. اگر حضور زنان و مردان در مساجد بزرگ را میتوان دید، پس چرا در جای دیگر و در مساجد دیگر نتوانند مردان و زنان حضور داشته باشند؟
اسلام میخواهد که زنان پوشش داشته باشند و چرا اینگونه است؟ چون اسلام میخواهد زن در محیط و جامعه اینگونه ظاهر نشود که تمام زیباییهای زن قابل دیدن باشد و زنان به نشان دادن زیباییهایشان در برابر چشمان مردان الزام ندارند. آیا زن الزام دارد زیباییهایش را نشان دهد؟ نه! آیا زن میتواند زیباییهایش را نشان دهد؟ آیا اجازه دارد؟ نه! من یک بار در یک جمعی بودم و همین موضوع هم در آنجا بحث شد و آقایی در آنجا پرسید مثلا چرا باید زنان حجاب داشته باشند؟ آیا زنان میتوانند هر کاری را که بخواهند انجام دهند؟ من گفتم طبعا و مسلما بله. بعضی از خانمها در آنجا هم بودند. من گفتم بله. مثلا اگر زنان پوشش داشته باشند، نمیتوانند چیزی که من میگویم را بفهمند؟ آیا نمیتوانند نظراتشان را بیان کنند؟ آنها هر کاری را میتوانند انجام دهند. فقط روابط زن و مرد به صورت روابط خانوادگی تعیین شده است. اینطور نیست؟» (۱)»
در پرسش و پاسخ دیگری شهید بهشتی تاکید میکند که «اسلام حجاب را برای احترام به زن مقرر کرده است. نیز در این متن، حکم حجاب زنان غیرمسلمان و زنان بادیهنشین را بیان میکند: «این حجابی که در اسلام عرض کردم زن سرش را بپوشاند، تنش را بپوشاند، دست و صورتش باز باشد، بیاید بیرون؛ این حجاب را هم اسلام به عنوان احترام به زن مقرر کرده است. صریح قرآن این است. اصلا صریح دین ما این است و لذا زن مسلمانی که بیحجاب میآید بیرون، دیگر مرد واجب نیست به او نگاه نکند. البته نه نگاه از روی شهوت؛ نگاه از روی شهوت که حرام است مطلقا. ولی نگاه معمولی به موی سر زنی که خودش را بیحجاب میآورد بیرون، حرام نیست دیگر. برای اینکه آن زن خودش احترام خودش را از بین برده. اگر غیرمسلمان باشد، همینطور دیگر. فرقی نمیکند. باز نه از روی شهوت. این مطلب را من تکرار کنم؛ نه از روی شهوت، نه نگاههای هوسآلود، فقط نگاه طبیعی، نگاه عادی، نگاهی که به یک مرد میکند. در صورتی که به یک زنی که معمولا خودش را در حجاب نگه میدارد، یک خانمی الان خودش را در حجاب نگه میدارد. در این اتاق نشسته، خیال میکند مردی نمیآید. اینجا اگر این مرد بداند که این سرش باز است، بیاید داخل، نگاه کند، حرام است. برای اینکه این آمده احترام او را هتک کرده. بنابراین مسأله حجاب و حرام بودن نگاه به موی زن، احترام اسلام به زن است. این صریح آیه قرآن است و صریح روایات ماست و لذا در روایات از امام سوال میکنند. خدا رحمت کند مرحوم شیخ هادی شیرازی به این مطلب فتوا میداد. از امام سوال میکنند که این زنهای بادیهنشین که موی سرشان را نمیپوشانند و به شهر میآیند، اینکه ما به آنها نگاه میکنیم، چطور است؟ فرمود حرام نیست نگاه کردن به آنها؛ برای اینکه آنها خودشان این حق را شکستند و اگر به آنها بگویید نکن، به گوششان نمیرود. البته تعبیر روایت این است: «لاَنَّهُنَّ اذا نُهینَ لا یَنْتَهینَ». بنابراین حتی مسأله حجاب در اسلام احترام به زن است. یعنی برای بالا بردن شخصیت زن است.» (۲)»
شهید بهشتی در مصاحبه دیگری به تاریخ مهر ۱۳۵۹ یکی از صریحترین آرای خود را در باب حجاب زن در اسلام بیان میکند:
«پوششی که اسلام برای بانوی مسلمان میخواهد، بیش از هر چیز در جهت نگهبانی از عزت و کرامت زن و عزت و کرامت جامعه به صورت یک کل و پاکی و طهارت رابطه زن و مرد در خارج از دایره زناشویی و خانواده است.
کسانی که این پوشش را و نقش آن را و معنی والای آن را تحریف میکنند و آن را به صورت بندی بر پای زن و بر ضد آزادی او معرفی میکنند یا به راستی هوسکیشانی ناآگاهند و یا هواپرستانی آگاه که آگاهانه میکوشند تا رابطه زن و مرد در خدمت هوا و هوس آن دو باشند. راستی اگر قرار است بانویی در خدمت پزشکی، آموزش، مخابرات، دفترداری، ماشیننویسی و یا خدمات سودمند دیگر باشد و به راستی اگر قرار است این کارآیی و مهارت و فن در خدمت جامعه قرار گیرد، چرا این بانوی فعال دارای «پوشش اسلامی» نباشد؟
نمیگویم حتما چادر، چادر یکی از انواع پوشش اسلامی است و مانتو شلوار و روسری بلند نوعی دیگر و این نوع دوم پوششی است متناسب برای فعالیت که زن در این پوشش میتواند هم پوشیده باشد، هم فعال.»
شهید دکتر بهشتی در سخنرانی دیگری با عنوان «آزادی در اجتماع» که به تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۵۹ ایراد کرده ضمن تاکید بر نقش ایمان در حجاب زن در اسلام اشارهای به نوع و اندازه پوشش زنان و تربیت صحیح اخلاقی کرده تا تربیت اجتماعی صورت صحیحی به خود گیرد. بخشی از این سخنرانی را با هم میخوانیم: «یک نمونه نقش مؤثر تربیت عفت نفس در زن و مرد در تنظیم و بهبود برخورد اجتماعی زن و مرد در صحنه حج دیده میشود. یک آزمایشی که هر سال تکرار میشود. درست است که باید به کمک بسیاری از نظامات اجتماعی دیگر جلوی طغیان جنسی را گرفت اما نقش ایمان، نقش عامل معنوی، نقش عفت متکی به ایمان را در این مورد نباید نادیده بگیریم و رفقا با کمال تأسف در جامعه دینی ما این نقش رو به ضعف است. حجاب زن رو به ضعف است و بسیار بد است. زن باید در جامعه طوری بیاید که لااقل هوسانگیزی او کم بشود و حالا ما نمیگوییم از بین برود اما کم بشود. خیلی فرق است بین یک زنی که اندامش پوشیده است (سرش) موهایش پوشیده، دستش پوشیده، تنش پوشیده، پاهایش پوشیده حالا یا با چادر یا با روسری و پالتو و شلوار ولی بالاخره پوشیده و بین زنی که نیمهبرهنه میآید بیرون. رعایت حجاب اسلامی در کم کردن فساد جنسی، فساد اخلاقی ناشی از بیبندوباری جنسی درست است و ما باید روی آن تکیه کنیم اما این فقط یک پایه مطلب است. یک پایه بزرگ مطلب، تربیت زن و مرد مسلمان است به طوری که در برخورد با یکدیگر مواظب باشند که چه میکنند و کجا هستند. قرآن (یک جا به زن و مرد مسلمان میگوید) یک جا به زنان مسلمان میگوید پوشیده بیایید. بیش از یک جا به زن و مرد مسلمان میگوید در برخورد با یکدیگر چشمچرانی و هیزی نکنید. ای پیغمبر به مردان مسلمان بگو در برخورد با زنان چشمشان را به آنها ندوزند و به زنان مسلمان بگو که در برخورد با مردان به آنها چشم ندوزند. هیز به هم نگاه نکنند، برخوردشان برخوردی پاک و نگاهشان نگاهی پاک باشد.»
آخرین رأی شهید بهشتی در باب حجاب مربوط به سخنرانی در جلسه حزب جمهوری اسلامی در ۲۷ خرداد ۱۳۶۰، ۱۰ روز قبل از شهادت ایشان است. شهید بهشتی در این نظر صریحا تاکید میکند که نوع و اندازه حجاب از نظر او به عنوان یک اسلامشناس چیست و وظایف مسلمانان دیگر در قبال زنان مسلمان با این پوشش اسلامی چگونه تعریف میشود:
«ما اعلام کردهایم که شلوار و روپوشی که تنگ نباشد و روسری کامل، پوشش اسلامی است. مبادا در حزب نسبت به این پوشش حساسیت بیجا باشد. دیگر دوباره از مواضع قطعی اعلام شدهمان برنگردید. چادر پوشش است، شلواری که تنگ نباشد و روپوشی که تنگ نباشد و روسریای که کافی باشد هم پوشش کامل اسلامی است. بنابراین، اگر خواهری با این پوشش بیاید در حزب – یا در مناطق، حوزهها یا کلاسها – مبادا خواهر یا برادری متعرض او بشود و به او انتقاد کند. این انتقاد نابهجا و غیر وارد است. مواضع مشخص خودمان را رعایت کنیم.》
این دیدگاههای یک پژوهشگر یا انسانی عامی درباره حجاب نیست بلکه دیدگاه آیت الله دکتر بهشتی که ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی و ریاست شورای انقلاب را برعهده داشت می باشد.
پس نظام جمهوری اسلامی می تواند درباره حجاب و برخورد با آن از این دیدگاه استفاده کند.
دیدگاههای رهبر فقید انقلاب امام خمینی درباره حجاب:
«باید توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ آن ارزش های شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است که، آن ارزشهای واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه های شیطانی با دست های فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال می شدند. اینها، این ارزشها زنده بشود.
در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن می تواند هر لباسی را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند.» (صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۲۹۴)
اعظم طالقانی در مصاحبه ای که با سایت تاریخ ایرانی داشته، دیدگاه های آین الله طالقانی را درباره حجاب بیان کرده است: «پدر مشوق و معید حضور زنان در جامعه بود اما داشتن حضوری امن و مثمر ثمر بر رعایت کردن حداقلهای عرفی تاکید میکرد. پدرم یکی از هواداران سرسخت خانم ایندیرا گاندی بود و از او به عنوان یک زن موفق که با حفظ سنتهای جامعهاش توانسته بود شرایط بهتری را برای مشارکت اجتماعی بیابد، نام میبرد. پدر همواره به زنان توصیه میکرد پوششی را برگزینید که نشان دهد برای جلوهگری به خیابان نیامدهاید. او بر حجاب به عنوان یک سنت که حافظ هویت زنان است، تاکید میکرد.»
زنده یاد اعظم طالقانی در این گفتگو تاکید می کند:
«پدر قویا با اجباری شدن حجاب و توهین به زنان با این وسیله مخالف بود.»
در اینجا لازم است تجربیات و مشاهدات خود را درباره مقوله حجاب با خوانندگان در میان بگذارم:
سال ۱۳۷۱ به دلیل این که پدرم کنسول ایران در امارات متحده عربی (دبی) شده بود به آنجا رفتیم. اولین سفرم به آن کشور بود. البته سال ۱۳۵۹ به کویت رفته بودم و دو سال در آنجا زندگی کردم اما تصوری از دبی نداشتم. هواپیما که در دبی نشست، برخی خانمها حجابشان را برداشتند، فهمیدم با اینکه آنجا کشور اسلامی است الزامی برای گذاشتن حجاب نیست. با خود فکر کردم، انگار آنها از قفس آزاد شده اند! خوب صبر می کردند به مقصد برسند بعد حجابشان را بر می داشتند!
در صف چک پاسپورت ایستوارد شهر دبی شدیم. همه جور آدمی بود: هندی، پاکستانی فیلیپینی، اروپایی، امریکایی، سیاه پوست، روس و … با پوشش های رنگ و وارنگ. تنوعی از انسانها و پوشش ها.
به یاد این آیه قرآن افتادم: “انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا لتعارفوا” خلقی این چنین متنوع از یک پدر و مادر! در زمین پخش شدند و در جایی مثل اینجا جمع شده اند تا یکدیگر را بشناسند و یا به رسمیت بشناسند! بدون برتری بر یکدیگر! نه سفید بر سیاه و نه اروپایی و امریکایی بر آسیایی و نه ایرانی بر اماراتی، “ان اکرمکم عندالله اتقیکم” ملاک برتری فقط و فقط تقواست که هیچ کس از میزان آن در دیگری خبر ندارد مگر خداوند. پس اینجا هیچ جای فخرفروشی نیست. اینجا همه باید همدیگر را به یک چشم ببینند. به عنوان انسان و هر انسانی فی نفسه دارای کرامت و ارزش است و کسی حق توهین و بی احترامی به کسی را ندارد.
اقامت پنج ساله در دبی تجربیات خوبی برایم داشت: اینکه وظیفه اولیه یک حکومت فراهم کردن فضای امن برای زیست سالم شهروندانش است. اینکه پایبندی به احکام شرعی و دینی در فضای آزاد و بدون اجبار ارزش دارد. اینکه می توان به یک حکم دینی تقید عملی نداشت ولی در عین حال دیندار و معتقد بود. اینکه حتی پیامبر نیز فقط وظیفه ابلاغ دین را دارد “و ما علیک الا البلاغ” و حق ندارد مردم را مجبور به هدایت کند “و ما انت علیهم بجبار”.
آنچه در زندگی آنجا به طور محسوسی با ایران متفاوت بود، آرامش بود. در آنجا از استرس هایی که ما هر روز در اینجا با آن مواجه بودیم خبری نبود. ما از نوجوانی با اخبار جنگ و درگیریهای خیابانی سر و کار داشتیم و با صدای موشک و توپ وخمپاره آشفته می شدیم. در تمام این سالها دعوای تصاحب قدرت جناح ها و درگیری گشت ارشاد و جوانان جریان داشت. همه این حوادث موجب ناامنی اقتصادی و ابهام در سرنوشت فردا و فرداها را پیش آورده بود.
ما در دبی پنج سال زندگی آرام و بی تنش را گذراندیم! در آنجا آزادی پوشش بود اما قانون به کسی اجازه نمی داد در خیابان عریان باشد و یا اگر کسی برای زنی در خیابان ایجاد مزاحمت می کرد شدیدا با او برخورد می شد. در آنجا آزادی پوشش بود اما نه کسی روسری بر سر چوب می کرد و نه ….! آنجا آزادی بود اما مساجدش از مساجد ما آبادتر بود. در آنجا کسی به زور نمی خواست دیگران را مسلمان کند!
سالهاست که برگشته ایم. می گویند امارات با آن موقع تفاوت بسیار کرده است. مدرن تر شده. امن ترین کشور جهان است. از صنعت توریسم میلیاردها دلار درآمد دارد. رفاه مردمش بیشتر شده است و حتما آرامش مردمش هم بیشتر است!
و ما هنوز در مساله چگونگی پوشش زنانمان مانده ایم! هنوز دغدغه مان کوتاه و بلند بودن شلوار زنانمان است. هنوز فکر می کنیم رسالتمان جهانی است. هنوز در فکر این هستیم که تمام دنیا را مسلمان کنیم!
در اینجا هر روز بیش از گذشته مغزهای جوانانمان به فرار می اندیشد. به جایی که به آنها بها داده شود. به جایی که آرامش باشد! به جایی که بتوانند زندگی کنند! حتی اگر غربت و دوری از وطن باشد، به بهای یک زندگی آرام!
در این مقاله سعی شد که دیدگاههای رهبران و پایه گذاران انقلاب و جمهوری اسلامی را درباره حجاب بررسی کنیم و نتیجه گیری کنیم که آیا ایشان معتقد به این سخت گیری ها و بی حرمتی های که در سالهای اخیر و با بوجود آمدن گشت ارشاد انجام می شود، تطابق دارد یا خیر. خوانندگان مقاله، خود پی می برند که رهبران فقید، مسئولان و نظیریه پردازان جمهوری اسلامی چه روش و منشی را در مقابل این پدیده داشتند؟ آیا روش ایشان نیز با مقوله بی حجابی و بد حجابی روشی است که اکنون دنبال می شود یا آنها معتقد بکار فرهنگی وتربیتی بودند.
اکنون وضعیت هدایت بد حجابان و بی حجابان از سوی گشت ارشاد به جایی رسیده که فریادهای مادری به خاطر دختر بیمارش را نشنیده گرفته و به آن بی توجه است.
حال پرسش اینجاست که بیش از ۴۴ سال از تاسیس نظام جمهوری اسلامی می گذرد و این نظام تمامی دستگاههای تبلیغاتی و رسانه ای را دراختیار دارد و بیش از ۵۰ درصد جمعیت کشور بعد از پیروزی انقلاب بدنیا آمدند اما چرا نو جوانان و جوانانی که تربیت شده بعد از انقلاب هستند از دین و اعتقادات دینی گریزانند؟ چرا این نوجوانان و جوانان که در مدارس و دانشگاههای جمهوری اسلامی درس خواندند ودرآنجا چندین واحد معارف می گذرانند ودر زمان اذان اقامه نماز می شود از دین اسلام گریزانند؟ باید نتیجه گرفت همان طور که رضا شاه و حکومت پهلوی نتوانست اعتقادات مذهبی را بزور و تهدید از مردم بگیرد و با رعب و وحشت مردم را بی حجاب کند. جمهوری اسلامی هم بزور نمی تواند مردم بخصوص جوانان و نوجوانان را دیندار و باحجاب کند و بهتر است مسئولان و مدیران دست اندرکار فرهنگی در این مقوله فرهنگی و اعتقادی از رهنمودهای مقام معظم رهبری که مطابق قانون اساسی، فصل الخطاب تمامی نظرات و دیدگاه ها در کشور هستند و همچنین مراجع محترم تقلید که قطعا نگرش آنها با نگرش برخی تنگ نظران که معتقد به کار فرهنگی نبوده و نیستند و می خواهند مردم با زور و تهدید مقوله اعتقادی و دینی را بپذیرند، استفاده کنند.
این پرسش را نیز باید مطرح کرد که برای حفظ دین، حجاب اجباری باشد بهتر است یا اختیاری ؟
بهترین کار برای مقوله حجاب ارائه یک راهکار و تدوین یک قانون جدید و بروز شده توسط مجلس شورای اسلامی است البته مجلس قانونی را ۳۹ سال پیش در ۱۸ مردادماه سال ۱۳۶۲ تدوین و تصویب کرده است که این قانون باید به روز شود.
و در پایان باید تاکید کنم بازور و اسلحه هیچ کس نمی تواند حتی فرزند خودش را وادار به کاری کند که به آن بی میل است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.